پژوهشگر علوم اجتماعی: وقتی تمام زندگی شد اقتصاد، شادی جایش را به غم میدهد
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۵۰۳۹۸
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، این عبارت که در فضای مجازی هم بسیار میبینیم و میشنویم آشناست که «مردم ایران شاد نیستند» یا «ایرانیان چندان شادی نمیکنند». برای بررسی این موضوعات با داوود طالقانی، پژوهشگر علوم اجتماعی و ارتباطات گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
«مردم ایران شاد نیستند»؛ کلیشهای که زیاد میشنویم
طالقانی در ابتدا گفت: عادل فردوسیپور، گزارشگر و برنامهساز حوزه فوتبال وقتی برنامه ۹۰ را میساخت جمله معروفی داشت که «مردم ایران، مردم شادی نیستند»! شبیه به این حرف چه در فضای رسانه، چه در اجتماع به اشکال مختلفی بازتولید شده و به بیان مردم میآید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زندگی کمّی، شاد بودن یا نبودن را ذیل اقتصاد برده است
وی افزود: یکی از مهمترینِ این زمینهسازیها برای شکلگیری این تصور، کمّی شدن زندگی است. وقتی ما کیفیت را از دست بدهیم و شادی و زندگی خوش را به سنجههای کمی بسپاریم، آن موقع میزان شادی معنای دیگری مییابد. اما اگر زندگی کیفی باشد، حزن و ناراحتی و اساساً هر شور و احساس دیگر بشر، محترم و اصیل شمرده میشوند. در زندگی کمّی، وضعیت افراد توسط شاخصههای عدد و رقمی مورد بررسی قرار میگیرند و زندگی بشر به این اعداد سپرده خواهد شد. به تعبیری این کمی شدن که سرآغاز زندگی سراسر اقتصادی و عددی افراد است، شروع به وجود آمدن برخی تلقیها درباب شادی و ناراحتی است، چرا که این دو هم ذیل اعداد قرار گرفته و انسانها شادی و غمشان را با توجه به آن تعریف میکنند.
شادی چگونه خلق میشود
این پژوهشگر در ادامه اشاره داشت: در پاسخ به این سؤال که شادی چگونه تولید میشود و مردم چگونه شاد میشوند، من دو تعریف در ذهن دارم. تعریف اول بسیار ساده، بسیط و دم دستی است که در آن شادی در اثر جابهجایی برخی هورمونها نظیر دوپامین به وجود میآید و این شادی میتواند صادق و یا کاذب باشد. به طور مثال، خوردن بستنی یا دیدن یک فیلم کمدی در سینما، موجب ایجاد شادی برای ما شده و حس خوشایندی را برایمان خلق میکند، اما از طرفی این سبک شادی که در تعریف فیزیکالیستی ما به دست آمد و از قضا جنبه کمّی هم دارد، مصرف مواد مخدر را هم شامل میشود. دقیقاً کمی کردن زندگی و شاخصهای شادی چنین عواقبی دارد که برایش مهم نیست این حالت خوشی چگونه ایجاد میشود.
شاد بودن مردم ایران مقطعی است
نویسنده کتاب سلبریتی ایرانی ادامه داد: اما در تعریف دوم، برخلاف تعریف اول، ما از یک نسبت سخن میگوییم که بین انسان و جهان پیرامون او وجود دارد و در این وضعیت بنا به اقتضای زمان و مکان احساساتی نظیر شادی برای انسان ایجاد میشود. به طور مثال، مردم ایران در بازیهای جام جهانی، با اینکه میدانستند تیم ملی دربازی اولش ۶ گل از انگلستان دریافت کرده، اما پس از پیروزی در برابر ولز به خیابانها آمدند و شادی کردند، آنها به نسبت در آن زمان احساس شادی داشته و آن را بروز دادند. نکته اساسی این است که مردم ما نسبتهای حسیشان مقطعی و کوتاه مدت است، البته در قبال برخی احساسات و تعلقات مثل توحید رابطه عقبه چند هزار ساله دارد. اما درباره اینکه چه زمان شاد باشند و چه زمان ناراحت، مقطعی و کوتاهمدتاند.
وقتی در زندگی کمّی اقتصاد شکست بخورد، مردم احساس شادی نخواهند داشت
وی افزود: حال بیایید فرض کنیم، فوتبال ایران در یک سطح بالایی قرار گرفته و جزو چند تیم برتر جهان هستیم، در چنین شرایطی، اگر ایران در یک بازی هم ببازد باز مردم ایران احساس ناراحتی دارند و این رشد را در آن مقطع ندیده و فقط شکست برایشان مطرح هست. در وضعیت حال حاضر وضعیت چنین به نظر میرسد که ایران تیماش در مسائل سیاسی، امنیتی و نظامی برنده میشود اما چون در بازی اقتصاد و فرهنگ شکستهایی داشته مردم احساس ناراحتی میکنند و این به همان زندگی اقتصادی و کمّیشده برمیگردد که شادی و خوشی در اقتصاد و اعداد و ارقام خلاصه میشود.
زندگی مدرن افسردگی و ناشادی را به ارمغان میآورد
دانشآموخته علوم اجتماعی در انتها افزود: هر چقدر جوامع مدرنتر شوند و وجه اقتصادی و اعدادی در زندگی گسترش پیدا کند، احساس ناخوشی و افسردگی هم بیشتر و بیشتر خواهد شد. برای همین در ۲۰۰ سال گذشته مردم ایران چون رو به سوی مدرنیسم آمدند هر روز افسردگی را بیشتر از قبل یافتند و درگیر زندگی اقتصادی و کمّی شدند. مدرنیته ریشههای فرهنگ را میزند و اساسا ایجاد یک بیثباتی تمامعیار خاصیت آن است. نه فقط ایران بلکه سایر کشورهایی که زندگی مدرن را تجربه کردند دچار این بیثباتی شدند. درحال حاضر باید گفت مردم ایران چگونه شاد بودن را بلد نیستند.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: شادی مردم ایران مردم ایران ی اقتصاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۵۰۳۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بخش خصوصی؛ امید ایران توانمند
بررسی شعارهای سال نشان میدهد در ۱۷ سال گذشته ۱۶ سال با محور مستقیم در اقتصاد همراه بوده و همین موضوع حاکی از آن است که ایران از نظر جایگاه اقتصاد هنوز به نقطه مطلوب نرسیده و نیازمند کار اساسی بیشتر در این زمینه است. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، در طول سالهای گذشته یکی از محورهای مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی، اقتصاد بوده است. بررسی شعارهای سال نشان میدهد در 17 سال گذشته 16 سال با محور مستقیم در اقتصاد همراه بوده و یک دهه نیز صراحتا به تولید اشاره شده است. همین موضوع نشان میدهد ایران از نظر جایگاه اقتصاد هنوز به نقطه مطلوب نرسیده و نیازمند کار اساسی بیشتر در این زمینه است.
آنطور که کارشناسان میگویند، دولتها اقدامات را کوتاهمدت میبینند و اسناد بالادستی را خیلی در انجام امور به کار نمیگیرند. یکی از اقداماتی که دولتها باید در راستای آن تلاش کنند، توانمندسازی بخش خصوصی است. امسال نیز همانند سالهای گذشته نام اقتصادی با محوریت تولید نامگذاری شده که ملزومات رسیدگی به آن را بررسی کردهایم.
1403 سال جهش تولید با مشارکت مردم نام گرفت تا نقشهراهی باشد برای قوای سهگانه، بخشخصوصی و فعالان اقتصادی و تجار. از ابلاغ اصل 44قانون اساسی تاکنون نزدیک به دو دهه میگذرداماهنوزاین موضوع بهصورت کامل اجرا نشده و برخی شرکتها واگذار شدهاند اما مدیریت آنها در اختیار دولت است. در مردمیسازی اقتصاد،هدف ایجاد یک بسیج عمومی بهمنظور مشارکتدادن و مسئولیتگرفتن مردم در اقتصاد ملی است. بسیج عمومی زمانی شکل میگیرد که یک ایده کلان سیاسی و گفتمان وابسته به آن از سوی دولت مطرح شود. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دولت باید یک برنامه کلان و نقشه جامع داشته باشد. این برنامه کلان ضمن روشنکردن جهت حرکت و تصویرسازی از آینده، اولا نوعی دعوت مردم به پذیرش مسئولیت در اقتصاد است و سرمایههای عمومی و ارادههای مردمی را به خود جذب میکند. ثانیا همگرایی و هماهنگی در ساختار اداره جامعه را شکل داده و به نحوی دولت را بازسازی میکند. در فقدان چنین طرحی، هر عملی صرفا به پراکندهکاری کورکورانه منجر خواهد شد.
اقتصاد دولتی و اقتصاد بازاری!
مسأله مشارکت مردم در اقتصاد اساسا متفاوت از دو نگاه افراطی «اقتصاد دولتی» و «اقتصاد بازاری و آزادسازی اقتصادی» است و نباید آن را به مواردی همچون خصوصیسازی و آزادسازی تقلیل داد؛ بلکه باید توجهات را به وضعیت اقتصاد ملی ایران (وضع موجود) و هدف برآمده از ایده سیاسی دولت (وضع مطلوب) معطوف کرد. رهبر معظم انقلاب اخیرا در 15 فروردین امسال در واکنش به این تصور نادرست، بیان داشتند: «دولت در مسائل اقتصادی، ستادی عمل کند، هدایت کند، در مسأله آمایش سرزمینی، مسأله نوع فعالیت اقتصادی که باید هرجا انجام بگیرد، نظارت کند، مراقبت کند که تخلفی به وجود نیاید. عامل هم مردم [باشند]. مردم هم عمل اقتصادی را انجام بدهند؛ یعنی تفکیک بین وظایف دولت و وظایف مردم.»
مردمیسازی اقتصاد
میلاد بیگی، کارشناس اقتصادی درباره مردمیسازی اقتصاد میگوید در خصوصی سازی دولت ابتدا باید به بخش ذاتی خود که نظارت و تنظیم گری است بپردازد و بعد سراغ خصوصی سازی برود. همچنین قوای دیگر نیز باید دراین مسیر همراه بخش اجرایی باشند.بنابراین پیشنیاز مردمیسازی این است که دولت خود را ذیل یک ایده سیاسی بازیابی کرده و بر اساس آن مسئولیتهای خود را بازتعریف کند. حتی انجام وظایفی همچون«نظارت» و«تنظیمگری» که از مسئولیتهای مهم دولت در اقتصاد هستند نیز نیازمند دولتی است که بداند چه چیزی میخواهد و بر اساس آن بنا دارد ارادههای عمومی جامعه را به چه سمتی معطوف کند.همچنین ابزارهای سیاستگذاری و جهتدهی رافراهم کرده باشد.سوم اینکه امکان نظارت بر این فرآیندها را نیز در خود شکل داده باشد. چنین دولتی از قضا دولتی بسیار مقتدر با مسئولیتهای فراوان است. از همین رو مشارکتدادن مردم در اقتصاد و گذار از تصدیگری دولتی به تنظیمگری و نظارت، نباید به معنای شانه خالیکردن دولت از مسئولیتهای ذاتی خود و تضعیف دولت باشد. به عبارت دیگر مردمیسازی به معنای کنار گذاشتن دولت نیست، بلکه دقیقا به معنای «احیای دولت قوی» است.
توانمندسازی عمومی
بهمنظور حضور هرچه بیشتر مردم در اقتصادملی لازم است مردم یا به تعبیری بخش خصوصی توانمند در ایران شکل بگیرد تا امکان مسئولیتپذیری هرچه بیشتر دراقتصاد را داشته باشد. هرچند تاکنون ظرفیتهای خوبی در بخش خصوصی ایران شکل گرفته اما در نسبت با نقشی که بخش خصوصی باید در ایران آینده ایفا کند، اندک است.
اجتناب از برداشتهای اشتباه
دولت قوی، دولتی است که با درسآموزی از تجربیات گذشته و اجتناب از برداشتهای اشتباه در مورد «مشارکت مردم در جهش تولید» به تکرار سیاستهای اشتباه نمیپردازد؛ چراکه آزموده را آزمودن خطاست. برخی دولتها اشتباهات زیادی در بخش اجرا از رهنمودهای رهبری داشتند. بهعنوان نمونه میتوان به تکهتکهکردن بخشهای مختلف زنجیرههای ارزش تحت عنوان مشارکت عمومی اشاره کرد. یکی از اشتباهات مهم در مورد مشارکت مردم در اقتصاد این است که وجود واحدهای بزرگ اقتصادی در تناقض با اقتصاد مردمی درک شود و تبدیل واحدهای بزرگ و بهرهور اقتصادی به کارگاههای متعدد در دستورکار قرار گیرد. در شرایط کنونی در بسیاری از حوزهها، ساختار اقتصادی به نحوی است که با واحدهای تولیدی بسیار کوچک و پراکنده مواجه هستیم؛ واحدهایی که بسیار آسیبپذیر هستندوبهدلیل عدم امکان دستیابی به صرفههای مقیاس، توان عمیقشدن در زنجیرههای ارزش را از کشور سلب میکنند. در چنین شرایطی حرکت به سمت تکهتکهکردن بخشهای مختلف زنجیره ارزش در ایران اشتباهی بزرگ است. این تلقی که «منظور از مشارکت عمومی، خرد کردن سهام شرکتها میان مردم است» نیز صحیح نیست؛ چراکه عموما بهدلیل امکانناپذیر بودن تجمیع سهمهای خرد در شرکتها، یا با تداوم نقشآفرینی دولت در اداره آن بنگاهها مواجه خواهیم شد یا باید شاهد آشفتگی در اداره این بنگاهها باشیم.
ممنوعیت خصوصیسازی کورکورانه
یک آفت بزرگ در مواجهه با مردمیسازی در دورههای وجود کسریهای بودجه برای دولت، گرایش به خصوصیسازی صرفا با هدف رد دیون دولت و تامین کسری بودجه، بدون توجه به پیشنیازها و ضرورتهای واگذاری شرکتهای دولتی است. متاسفانه در دو دهه گذشته بهکرات این اتفاق افتاده و ثمره خصوصیسازی از یک سو خلعید دولت و خالیشدن دولت از ابزارها و از دیگر سو، عدم تغییر محسوس کارآمدی و بهرهوری در اداره شرکتها و حتی گاه از بین رفتن ساختار سرمایه بنگاهها بوده است. همانطور که پیشتر اشاره شد، واگذاری شرکتهای دولتی نباید با نگاه شانه خالیکردن دولت از مسئولیت و از روی ناچاری باشد. این تلقی سادهانگارانه است که صرفا با واگذاری شرکتهای بزرگ از سوی دولت به بخش خصوصی، بدون آنکه دولت توان تنظیمگری و نظارت را در خود ارتقا داده باشد و شکل جدیدی از مسئولیت را پذیرفته باشد، وضعیت شرکتهای دولتی بسامان خواهد شد.آنطور که فعالان بخش خصوصی میگویند، تجار قابل تحریم نیستند و اگر جنسی را بفروشند، پول آن را میآوردند اما در مراودات دولتها اینگونه نیست و تحریمهای بانکی و تجاری میتواند تاثیر داشته باشد.
منبع: جامجم
انتهای پیام/